این شعرها دیگر برای هیچ کس نیست


نه! در دلم انگار جای هیچ کس نیست

آنقدر تنهایم که حتی دردهایم


دیگر شبیه دردهای هیچ کس نیست

حتی نفسهای مرا از من گرفته اند


من مرده ام در من هوای هیچ کس نیست

دنیای مرموزی ست ما باید بدانیم


که هیچ کس اینجا برای هیچ کس نیست

باید خدا هم با خودش روراست باشد


وقتی که می داند خدای هیچ کس نیست

من می روم هرچند می دانم که دیگر


پشت سرم حتی دعای هیچ کس نیست